- بید مشک
- درختی است از گونه بید دارای شکوفه های معطر که عرق آن مفرح است شاه بید بهرامه مشک بید بید طبری
معنی بید مشک - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
درختی شبیه درخت بید میباشد و دارای شکوفه های معطر است که عرق آن را می گیرند و سودمند است
((مُ یا مِ))
فرهنگ فارسی معین
درختی است از گونه بید، با شکوفه های معطر که عرق آن نشاط آور است، سالج، مشک بید، گربه بید
درختی شبیه درخت بید با پوست صاف و برجستگی های تیز در زیر آن، از شکوفه های معطر آن که همین بیدمشک نام دارد عرقی بنام شربت عرق بیدمشک تهیه میشود که ملیّن و مقوی قلب و معده است، گربکو، بهرامج، بهرامه، بیدموش، مشک بید، گربه بید، پله
بید مشک
اسم بیدمالیدن، پاکد کردن زنگ از روی آیینه شمشیر و سلاحهای دیگر بوسیله چوب بید و چوبهای دیگر
Muskiness
запах мускуса
Moschusgeruch
запах мускусу
zapach piżma
cheiro a almíscar
odore di muschio
olor a almizcle
odeur de musc
muskgeur
กลิ่นมัสก์
bau kasturi
رائحة المسك
कस्तूरी की गंध
ריח מוסק
머스크 냄새
misk kokusu
harufu ya miski
মসলিনের গন্ধ
خوشبؤ مشک
بی سنگ آزمایش
کسی که حسود نباشد
بی گمان
در زبان پهلوی شک برابر با گمان آمده بی سخن بی تردید بی شبهه بیگمان یقینا. یا بی شک و ریب. بدون شک و تردید مطمئنا. یا بیشک و شبهه. بی شک و ریب
بی گمان، بی تردید
مشکابه